تند شدن افزایش جمعیت سالمند، به خودی خود هشداری برای برنامه ریزان و سیاستگذاران اجتماعی است و عموماً توجه زیادی را به اهمیت و جود برنامهها و خط مشیهای اجتماعی- اقتصادی معطوف میکند. ضمن این که نباید چنین تصور شود که افزایش تعداد این گروه یک فاجعه اجتماعی است. نسبت زیادی از سالمندان، این دوره از زندگی خود را بدون هرگونه ناتوانی، و ابستگی و بیماری سپری میکنند. با این حال تدوین برنامههائی جامع، منسجم، هدفمند، و مبتنی بر یافتههای علمیوشناخت همه جانبه که با دقت و جدیت به اجرا درآیند، ضروری و تضمین کننده ارتقاء کمی وکیفی زندگی افرادی است که به سنین سالمندی میرسند.
با وجودی که انتظار میرود توسعه اثرات مطلوب و مثبتی بر زندگی سالمندان داشته باشد، خصوصاً در جوامع درحال گذاری مانند ایران، لازم است آمادگی مواجهه با سالمندی جمعیت افزایش یابد.
اغلب سالمندی را مترادف ضعف و سستی میدانند که ناشی از محدودیت انسان در جنبههای فیزیکیاست. با شناخت سیر تکاملی و علل پیری میتوان تا حدی از ناتوانیها پیشگیری نموده و زندگی رضایتمندانهای را برای این گروه فراهم نمود. با توجه به رابطه مثبت و مستقیم بین تعداد و پیچیدگی مشکلات سالمندان و سن، افزایش طول دوره سالمندی در کنار سالخوردگی جمعیت، جامعه را با مسائل همچون ناتوانی و سلامت جسمانی ضعیفتر، فراوانتر شدن بیماریهای مزمن سالمندی و بالا رفتن نیاز به مراقبتهای بهداشتی و درمانی مواجه خواهد کرد و این شرایط بار اجتماعی- اقتصادی سالخوردگی را افزایش خواهد داد.
در نتیجه لازم است در جهت برخورد صحیح با موضوع سالمندی و برنامه ریزی صحیح برای ایجاد فضای مناسب درجهت سالم سازی زندگی آنان ، شناختی مناسب با سالمند و سالمندی کسب نمود.
سالمند کیست؟
عدهای به طور کلی سالمندی را امری نسبی، درونی، روانی، اجتماعی و جسمیمیدانند و میگویند یک فرد ممکن است در 80 سالگی هم تحرک و جنب و جوش و فعالیت کافی داشته باشد و سیمایش چنان باشد که آثار و علائم پیری بر آن غالب نباشد، در حالی که فرد دیگری در سن 40 تا50 سالگی احساس ضعف، سستی و پیری نماید. با این توصیف، پیری زمانی آغاز میشود که فعالیت قوای انسانی نظیر توان عضلانی، دستگاه عصبی و سایر دستگاههای حیاتی، خارج از علل بیماری، کاهش چشمگیر پیدا کند. یعنی پیری و ابسته به ارگانیسم هر فرد، باورها و عادات، فعالیتها و زمان و مکان زندگی او دارد.
سیر تحولات دوران جوانی به پیری آن چنان تدریجی و آرام است که حتی خود شخص هم ممکن است اصلاً متوجه آنها نشود و خود را در مقایسه با افراد مسنتر نه تنها پیر حس نکرده که حتی جوان هم بداند. اما همواره تغییرات در سالمند از دیدگاه اطرافیان، آشکارتر از پیری است که به نظر خود شخص میآید.
سالمندی برخلاف آنچه اغلب مردم تصور میکنند، همراه با آن گونه مشکلاتی که برسر زبانها افتاده و پیران را مردمی خسته، بیمار، افسرده، بی حافظه، منزوی، دل نازک و عجیب و غریب به حساب میآورند، نباشد. البته کمیت پائینی از سالمندان ممکن است این چنین باشند، اما نمیتوان آن را به بقیه تعمیم داد.
بیشتر سالمندان، تا اواخر عمر خود، توانائیهای قابل ذکری دارند که هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی به کنار گذاشت، و در عین حال نباید این توانائیهارا بیشتر از آنچه هست ارزیابی کرده و انتظارات بیجائی از سالمندان داشت.
از سوی دیگر عدم توجه به توانائی و خلاقیت سالمندان که منجر به بازنشستگی زود هنگام کسانی میشود که هنوز چون قبل توانائی کار کردن دارند، هزینههای اقتصادی کلانی نیز با خود به همراه دارد. در نتیجه عدم آشنائی با پدیده سالمندی عوامل، عملکرد، کارکرد و مسائل آن، نه تنها برای سالمند آسیب رسان است بلکه ممکن است عواقب اجتماعی و فرهنگی نیز به دنبال داشته باشد. این در حالی است که که در بسیاری از جوامع سنتی هنوز از این منابع به درستی استفاده شده و از سالمندان برای حل بسیاری از مشکلات اجتماعی و سازمانی (نظیر عدم دسترسی به مهد کودک، و فور جنایات و کمبود کار) استفاده میگردد. عدم توجه به این مزایا و سهل انگاری در استفاده بهینه از توانائی سالمندان سبب به فراموشی سپردن آنها شده و نیروی آنها را دچار افت نموده و افسردگی را برایشان به ارمغان خواهد آورد.
با توجّه به افزایش جمعیت سالمندی و شتاب گرفتن آن در در سالهای اخیر، محققان تخمین میزنند در سال 2025 میلادی 6/11درصد و در سال 2050 میلادی 8/30درصد جمعیت ایران را افراد با سن بالای 60 سال تشکیل بدهد. این در حالی است که در سال 2005 تنها 3/7درصد جمعیت ایران را افراد با سن بالای 60 سال تشکیل میدادهاند و هم اکنون بیش از 4/8درصد از جمعیت ایران را در بر میگیرند.